صفحه اصلی درباره ما تماس با ما
نمایش مقاله


گفتگو درباره نیاز به خدمات حسابرسان در جامعه
منبع مقاله: حسابرس شماره 63 بهمن و اسفند 1391
1391/12/30
 
 

نیاز به خدمات حسابرسان در جامعه

  گفتگو با: جواد بستانیان
 

آقای دکتر جواد بستانیان سال 1333 در شهر تهران متولد شده‌اند. دوره کارشناسی و کارشناسی ارشد خود را در دانشکده حسابداری شرکت نفت گذرانده‌ و مدرک دکترای حسابداری را از دانشگاه علامه طباطبایی دریافت کرده‌اند.
سمتهای شغلی که آقای بستانیان تاکنون عهده‌دار آنها بوده‌اند عبارتند از:
• حسابرسی در موسسه حسابرسی کوپرز اند لیبراند به مدت پنج سال،
• مدیرعامل موسسه حسابرسی بنیاد مستضعفان در زمان تاسیس،
• مدیرعامل بانک مسکن و بانک تجارت جمعا به مدت پنج سال،
• عضو شورای عالی بانکها 1361 تا 1363،
• موسس و مدیرعامل فعلی موسسه حسابرسی فریوران،
• عضو ناظر شورای عالی بانکها در شورای عالی جامعه حسابداران رسمی ایران،
• عضو منتخب دوره دوم شورای عالی جامعه حسابداران رسمی ایران،
• عضو فعلی شورای عالی انجمن حسابداران خبره ایران، و
• مدرس دانشگاه و تدریس درسهای حسابداری و حسابرسی در دانشگاهها (عمدتا دانشگاه علامه طباطبایی) به مدت حدود بیست سال.

حسابرس
از حضور شما در این گفتگو  سپاسگزاریم. اجازه می‌خواهیم پرسش اول خود را بدینگونه مطرح کنیم که چگونه می‌توان کیفیت فعالیت موسسه‌های حسابرسی را بهبود بخشید؟

بستانیان
ضمن تشکر از مجله حسابرس که فرصت این گفتگو را فراهم کرد و قدردانی از زحمتهای همه مسئولان و همکاران محترم مجله باید اعتراف کنم که مدتهاست که در حقیقت به‌دلیل حیرانی نسبت به اوضاع کشور که شخصاً به آن مبتلا هستم، درباره آنچه موجب این حیرانی شده علاقه‌ای به بیان مطلب یا نوشتن، ندارم و اگر پیشینه همکاری با مجله حسابرس و مسئولان عزیز آن نبود، باز هم تمایلی به بیان آنچه در درونم می‌گذرد را نداشتم. در آغاز مناسب می‌دانم این نکته را یادآوری کنم که اگرچه بهبود کیفیت فعالیتهای موسسه‌های حسابرسی پسندیده است، اما نمی‌توان انتظار داشت این کیفیت در شرایط مطلوب قرار گیرد و باید این شاخص را با توجه به شرایط عمومی در نظر داشت. همان‌گونه که آب، هوا، بهداشت، آموزش، امکانات رفت‌وآمد، کارایی نیروی انسانی، درستکاری، وضع اداره و رفتار سازمانهای دولتی و بقیه عوامل، شرایط مطلوبی ندارند، کیفیت کار حسابرسی هم نمی‌تواند فاصله بسیاری با عوامل اثرگذار دیگر داشته باشد.
کیفیت فعالیت موسسه‌های حسابرسی مستلزم نیاز واقعی به خدمات حسابرسان در جامعه است. اگر به حسابرسی به‌عنوان یک کار لوکس و فانتزی نگاه شود و بخشهای مختلف جامعه درباره ضرورت و اهمیت کار حسابرسی احساس مشترکی نداشته باشند، کار حسابرسی کاری حاشیه‌ای خواهد بود و اشخاص ذینفع فقط برای به‌دست آوردن تایید کارهایی که انجام داده‌اند، یا به اجبار مقررات موجود، نیازمند صورتهای مالی حسابرسی‌شده هستند. در این شرایط حسابرسان در عمل تشویق نمی‌شوند که کیفیت کار خود را افزایش دهند زیرا در بازار بیشترِ متقاضیانِ حسابرسی در پی حداقلها، رفع تکالیف یا به‌دست آوردن تایید هستند.
افزون برآن ضوابط تعیین حسابداران رسمی که وضع‌ شده، نشان می‌دهد که کشور در پی حسابرسان باصلاحیت حرفه‌ای و درستکار نیست. می‌بینیم که حتی با روش استاد و شاگردی که همواره در حسابرسی وجود داشته، موافق نیستند و تصور می‌کنند اگر فردی در دوران دانشجویی درس خود را به‌خوبی فراگرفته، به راحتی و با سرعت می‌تواند از عهده کار حسابرسی برآید. در حالی که  حسابرسی کاری است که شباهت بسیاری به قضاوت در دادگاهها دارد با این تفاوت که حسابرس برخلاف قاضی، حق‌الزحمه خود را از طرف مدعی دریافت می‌کند. بنابراین اخلاق و منش انسانی درستکارانه و بیطرفی از صفات بارز مورد نیاز حسابرسی است.
استقلال، درستکاری، صلاحیت حرفه‌ای با تمرین،‌تکرار و کار مداوم در محضر استادانی به‌دست می‌آید که خود این‌گونه باشند. اگر اشخاصی چنین حساسیتی را درک نمی‌کنند، باید به این پرسش بیندیشند که آیا حاضرند در دادگاهی حضور یابند که قاضی‌اش با محیط و شرایط زندگی بیگانه است؟ آیا حاضرند سرنوشت خود را در دادگاه به قاضی‌ای بسپارند که همه قوانین و مقررات را از بر می‌داند ولی تجربه کافی در قضاوت ندارد؟ آیا دوست دارند که کسی درباره آنها قضاوت کند که مراتب تربیت در محضر استادان و پیشکسوتان درستکار و دانا را درک نکرده است؟ اگر تصمیم‌گیران در جامعه اقتصادی مانند شرکتها نحوه کار و گزارشگری حسابرسان را با همکاران آنها مقایسه می‌کنند، بدون آنکه تفاوتهای آنان را در نظر بگیرند، یا اگر از حسابرسان می‌خواهند که برای هر کاری که برخلاف مقررات است، راه‌حلی بیابند، یا اگر سعی می‌کنند در این مورد خاص صرفه‌جویی را به حد اعلا برسانند، نشانه بی‌توجهی به کار حسابرسی است.
به‌نظر می‌رسد شرایط به‌گونه‌ای تعریف شده است که به‌جای آنکه با مراجعه به کسانی که صلاحیت کار حسابرسی را دارند، امکان آموزش و پرورش حسابرسان دانا، باصلاحیت، درستکار و پای‌بند به اصول اخلاقی را نزد آنان فراهم کنند، به‌دنبال ایجاد فضای رقابتی میان حسابرسان هستند در حالی که برخی از ایشان با ادب و نزاکت و درستکار و با دانش هستند، و در مقابل عده دیگری هم هستند که صلاحیت کافی برای این کار مهم را ندارند و با انجام هرگونه خطا می‌خواهند کاستی‌های خود را جبران کنند. کشور، اینجا هم به‌دنبال کمیت و ظاهرسازی است. با چشم‌پوشی زیاد، عده‌ای را به‌عنوان حسابرس مستقل شناخته است و آنگاه به ازای هر کدامشان چند نفر ناظر و کنترل‌کننده گذاشته است. ناظران و کنترل‌کننده‌ها آن قدر از حسابرسان اطلاعات برای جمع‌آوری مطالبه می‌کنند که حسابرسان فرصت انجام کار خود را با کیفیت و دقتی که لازمه این کار است و اصل موضوع است ندارند. حسابرسان دیگر فرصت دانش‌آموزی و بروز کردن اطلاعات خود را از دست داده‌اند.
نمی‌دانم آیا این ترتیب عمدی است یا سهوی ولی در حال حاضر نتیجه این شده که حسابرسان باید برای اشخاص مختلف ناظر با چارچوبهای مختلف اطلاعات تولید و ارسال کنند و آنان که باید به‌دنبال یادگیری موضوعهای جدید، کنترل کارهای انجام‌شده و مطالعه مناسب باشند و موسسه‌های خود را اداره کنند، به‌طور مرتب باید برای ناظران و کنترل‌کنندگان، اطلاعات تولید و فراهم کنند. هیچ‌کس به فکر کار واقعی حسابرسان نیست. همه به‌دنبال ایجاد مشغله برای آنان هستند تا گویی نتوانند وظایف خود را به‌درستی انجام دهند و در نتیجه بتوانند آنها را توبیخ کنند. حسابرسان ایران امروزه از متهمان هم عقب افتاده‌اند. آنان برای اینکه مسئولیت حسابرسی یک شرکت تازه تاسیس را بپذیرند باید چندین ساعت برای انگشت‌نگاری و دریافت گواهی عدم سوء‌پیشینه وقت صرف کنند. من نمی‌دانم چرا همه را حسابرس کرده‌اند و آنگاه این همه انرژی و هزینه برای کنترل آنها و مزاحمت برای آنها صرف می‌کنند. حسابرسان امروز باید تعهدنامه تنظیم و امضا کنند که فرمایشات یک سازمان را اجرا خواهند کرد، اگرچه بدون امضا هم می‌شود آنها را به بلا دچار کرد، اما به‌نظر می‌رسد تعهد گرفتن شیوه بهتری است تا موجب احساس فرودستی به‌وسیله متعهد و فرادستی تعهدگیرنده ‌شود که بلکه هر که درستکار بوده از کرده خود پشیمان شده و در فکر فرار از فضای به‌شدت بیمار کار حسابرسی بیفتد. کار حسابرسی را خصوصی عنوان و تبلیغ می‌کنند و به این ترتیب تعداد زیادی از مدیران سازمان حسابرسی را به بازنشستگی و تاسیس موسسه تشویق می‌کنند و سپس با روشهای گوناگون، کاری می‌کنند که زمینه کار کم شود و آنان باز هوس کنند که به جایگاه قبلی خود برگردند. برایند این شرایط کاهش کیفیت موسسه‌های حسابرسی خواهد بود، اگرچه نتایج آن چندی بعد نمایان شود.

حسابرس
آیا با انتشار عمومی شاخصهای بخش کیفیت کار در موسسه‌های حسابرسی موافق هستید؟


بستانیان
با انتشار شاخصهای کیفیت کار موسسه‌های حسابرسی موافقم ولی به شرط آنکه وقت و انگیزه برای مدیران موسسه‌ها باقی بگذارند تا آنان به ارتقای کیفیت موسسه خود بیندیشند. کیفیت را با کمیت اشتباه نکنند، معیارهای کیفیت را به‌درستی شناسایی کنند و دیدگاه بررسی‌کنندگان کیفیت را هماهنگ کنند تا قضاوت نهایی قابل اتکا و مقایسه‌پذیر باشد.

حسابرس
نظر شما در مورد چرخش موسسه‌های حسابرسی در انجام حسابرسی چیست؟


بستانیان
من به دلایل مختلفی که برخواهم شمرد با چرخش موسسه‌های حسابرسی در انجام حسابرسی مخالفم.

یکم به‌دلیل آنکه شناخت، یکی از عوامل اساسی در کار حسابرسی است که در جای‌جای استانداردهای حسابرسی به آن اشاره شده است و استاندارد حسابرسی 315 نیز به تفصیل به آن پرداخته است. حسابرس باید به فعالیتی که واحدهای مورد حسابرسی دارند، اشراف داشته باشد. بنابراین هرچه حسابرس در حسابرسی یک صنعت و یک واحد بیشتر درگیر می‌شود، با آن حوزه فعالیت و شرایط محیطی آن و همچنین قوانین و مقررات حاکم بر آن و ریسکهای آن فعالیت بیشتر آشنا می‌شود. ولی در حال حاضر به‌علت چرخش حسابرسان، آنان به‌طور سطحی با همه گونه فعالیت اقتصادی باید آشنا باشند، در حالی که فرصت تکرار کار مربوط به یک فعالیت را از دست می‌دهند. آنان باید یک روز با صنعت بانکداری، روز دیگر با صنعت بیمه، زمانی دیگر با بازار سرمایه و شرکتهای فعال در آن مانند کارگزاری، سرمایه‌گذاری، تامین سرمایه و سبدگردان آشنایی حاصل کنند، یک روز با شرکتهای سهامی عام بورسی، و روزی با شرکتهای تعاونی سروکار داشته باشند. چون شرایط کار و فعالیت اقتصادی و قوانین و مقررات حاکم بر هریک از آن فعالیتها با هم فرق دارند، و نیز چون این چرخش میان حدود دویست موسسه حسابرسی انجام می‌شود، جایی برای اندوخته شدن شناخت و تجربه‌ها باقی نمی‌ماند و چه بسا موسسه‌هایی در بسیاری از این موارد فقط موفق می‌شوند در یکی از این چرخه‌ها نوع خاصی از کار حسابرسی را تجربه کنند.
به‌طور مثال طبق برداشتی که از اساسنامه سازمان بورس و اوراق بهادار وجود دارد، حسابرس سازمان بورس فقط می‌تواند برای یک دوره دو ساله آن سازمان را حسابرسی کند و پس از آن هرگز نمی‌تواند از تجربه حسابرسی آن سازمان سود ببرد. به ‌همین دلایل نمی‌توان از حسابرسان انتظار زیادی داشت که الزامات استاندارد شناخت را رعایت کنند. شناخت و از جمله شناخت کنترلهای داخلی و روشهای انجام کار و شناخت قوانین و مقررات، هم برای حسابرس از نظر تلاش برای به‌دست آوردن شناخت و هم برای واحد مورد رسیدگی از نظر تلاش برای ارائه اطلاعات، کاری زمانبر و پرهزینه است که به‌علت عمر مفید کمی که دارد، نه برای حسابرس و نه برای واحد مورد رسیدگی توجیه‌پذیر نیست. یکی دیگر از عوامل شناخت، شناخت عناصر تشکیل‌دهنده خطر ذاتی است که به‌طور مثال از سازمان‌دهی و شیوه مدیریت مدیران یا راستگو و درستکار بودن آنان تشکیل می‌شود. این نکته را از نظر دور نکنیم که همه کسانی که به‌طور جدی در کار حسابرسی فعال هستند می‌دانند که در هرحال شناخت حسابرس در سال اول بسیار کمتر از سالهای بعد است.
دوم آنکه حسابرسان اطلاعاتی را در پرونده‌های خود نگهداری می‌کنند که برای سال آینده مورد استفاده قرار می‌گیرد. یکی از این اطلاعات موارد تحریفهای کم‌اهمیت است که طبعاً در گزارش حسابرس درج نمی‌شود ولی اگر تحریف کم‌اهمیت دیگری در سال بعد به موارد قبلی اضافه شود، موجب تعدیل گزارش سال آینده خواهد شد. چنانچه حسابرس تغییر کند، آن اطلاعات و افزون بر آن شواهد حسابرسی سال پیش در اختیار حسابرس بعدی نخواهد بود.
سوم آنکه آیین‌رفتار حرفه‌ای شرایط الزام چرخش مسئول کار حسابرسی (سرپرست یا حسابرس‌ارشد) و مدیر آن را در داخل موسسه بیان کرده و رعایت همین الزام به نگرانیهایی که درباره استقلال حسابرس وجود دارد، پایان می‌دهد و نیاز به چرخش موسسه و تحمل زیانهای حرفه‌ای که گفته شد، وجود ندارد.
چهارم آنکه اگر نخواهیم از واقعیات بگریزیم، چرخش اجباری موسسه‌های حسابرسی راه کم‌هزینه و آبرومندانه رهایی از آن دسته از موسسه‌های حسابرسی است که به گمان صاحبکاران در انجام وظایف خود، کوتاهی یا چشم‌پوشی نمی‌کنند. باید دید که آیا این چرخش تاکنون بیشتر موجب جابه‌جایی حسابرسانی که با کیفیت ضعیفتر کار می‌کرده‌اند با موسسه‌هایی شده که کیفیت بهتری دارند یا برعکس موجب مراجعه صاحبکاران به موسسه‌هایی شده است که کیفیت ضعیف‌تری داشته‌اند.
در مجموع به گمان من استقلال ذاتی و واقعی بسیار با اهمیت‌تر از استقلال ظاهری است. اگرچه همانگونه که گفتم آیین‌رفتار حرفه‌ای موضوع خدشه‌دارشدن استقلال حسابرسان را بیشتر مبتنی بر شخص حسابرس مسئول کار و شریک مسئول دیده و اگر آن الزامات رعایت شود، می‌تواند به استقلال کمک کند و حتی اگر آن الزامات کافی نیست لااقل بهتر است که آیین‌رفتار حرفه‌ای تغییر کند نه آنکه هر کس بتواند مقرراتی بالاتر از آیین‌رفتار حرفه‌ای وضع کند. اگرچه بنده معتقدم که کسانی که در مکتب حسابرسان درستکار تربیت یافته‌اند، حتی در برابر خانواده و نزدیکانشان هم استقلال ذهنی و واقعی را رعایت می‌کنند و آنان که تربیت‌نایافته هستند، یا در یک فرایند غیرمعمول و بدون گذراندن دوره تربیتی به شریک موسسه حسابرسی تبدیل شده‌اند، یا آنان که تربیت‌ناپذیرند، در همان آستانه انتخاب جدید، استقلال را واگذار می‌کنند.
ما در شرایط فعلی متاسفانه با همه چیز کمی و فیزیکی برخورد می‌کنیم و در پی یافتن ریشه‌های درستکاری یا نادرستی نیستیم.

حسابرس
شما تشکیل موسسه‌های بزرگ حسابرسی را در ایران برای توسعه حرفه حسابرسی مفید می‌دانید و یا توسعه فعالیتهای موسسه‌های حسابرسی کوچک‌ومتوسط؟

 

بستانیان
به‌طور حتم تشکیل موسسه‌های بزرگ موجب توسعه حرفه حسابرسی می‌شود ولی این کار نیازمند زمینه‌سازیهایی است که تصمیم‌گیران باید در نظر داشته باشند و اینکه آیا تصمیمهای آنان به این روند کمک می‌کند یا خیر. برای مثال تصمیم اخیر سازمان بورس و اوراق بهادار در مورد الزام چرخش موسسه‌های حسابرسی پس از چهار سال حسابرسی یک شرکت، موجب شد تعداد زیادی از موسسه‌ها که به‌علت پیشینه بیشتر یا کیفیت کار، کمی از دیگران بزرگتر بودند، به یکباره در سال جاری تعداد زیادی از کارهای خود را از دست بدهند و به موسسه‌های کوچکتر تبدیل شوند. بنابراین، اینگونه تصمیمها بر علیه تشکیل موسسه‌های بزرگ است. حتی شرایطی فراهم آورده که یک موسسه به دو موسسه کوچک تبدیل شود. ممکن است اینطور بیان شود که ما برای بزرگ شدن موسسه‌ها شرایطی را تعریف کرده‌ایم که اگر تعداد شریکان موسسه‌ها زیاد باشد از چرخش اجباری معاف می‌شوند. پاسخ من این است که بهتر بود به‌جای تعریف آن شرایط، بدون رو دربایستی نام آن دو واحد حسابرسی را بیان می‌کردند. از مقررات جالبی که سازمان بورس وضع کرده آن است که اگر یک واحد که جزو مجموعه تحت نظارت بورس نیست، چهار سال به‌وسیله یک موسسه، حسابرسی‌شده باشد باید به محض پذیرفته‌شدن در بورس، حسابرس خود را تغییر دهد. به این ترتیب حسابرس اینگونه شرکتها در سال اول پذیرش در بورس، یک موسسه جدید خواهد بود.

دیگر آنکه کارگروه انتخاب حسابرس برای شرکتهای دولتی برخلاف مقررات و روح حاکم بر بانکداری جاری، در آبان ماه 1390 سازمان حسابرسی را به‌عنوان حسابرس سال 1390کلیه بانکها و شرکتهای بیمه که تمام یا بخشی از سهام آنها متعلق به دولت است و شرکتهای وابسته به آنها انتخاب کرد. ملاحظه می‌شود که نه‌تنها تمام سعی مسئولان بر جلوگیری از ایجاد موسسه‌های بزرگ متمرکز شده، بلکه در همان تصمیم خلاف نیز به این نکته ساده توجه نشده که حسابرس آن شرکتها قبلاً در مجمع عمومی انتخاب شده‌اند. علاوه بر آن توجه نشده که شرکت وابسته تعریف حسابداری خاص دارد و دولت نمی‌تواند برای شرکت وابسته به آن شرکتها حسابرس تعیین کند. تصمیم انتخاب حسابرس شرکتهای متعلق به بانکها به آن دلیل خلاف روح بانکداری کشور و مقررات است که طبق ماده 8 آیین‌نامه فصل پنجم قانون عملیات بانکی بدون ربا مصوب 25 اسفندماه 1364 که بنده نیز به‌عنوان مدیرعامل یکی از بانکها در جریان تدوین آن و به خصوص درمورد این بند و چگونگی نگارش آن دخالت داشتم، مقرر می‌دارد “ واحدهایی که بانکها در آن به هر میزان مشارکت و یا سرمایه‌گذاری نموده یا بنمایند، با توجه به ماده 25 قانون عملیات بانکی بدون ربا به سبب مشارکت و یا سرمایه‌گذاری بانکها، شرکت دولتی محسوب نمی‌گردند.” به جز آن، وقتی مقررات به‌گونه‌ای تنظیم می‌شود که هرکس با سه سال سابقه کار حسابرسی، که تازه اگر بسیار کوشا و هوشمند باشد، به‌سمت حسابرس ارشد ارتقا می‌یابد، در آزمون انتخاب به‌عنوان حسابدار رسمی شرکت می‌کند و در صورت قبولی در آزمون سئوالهای چهارجوابی که حفظ کردن و پاسخ دادنش چندان سخت نیست، می‌تواند با گذراندن سه سال دوره کاری دیگر در موسسه حسابرسی که لابد می‌تواند با ارتقای سریع و چندپله‌ای به سمت مدیر تعیین شود و از آن بدتر می‌تواند به‌تنهایی یا با عده‌ای از همپایگان خود موسسه حسابرسی تاسیس کند و در جایگاهی قرار گیرد که همانند موسسه‌های حسابرسی دیگر می‌تواند هر نوع شرکتی را حسابرسی کند، چه انگیزه‌ای برای درست کردن موسسه‌های بزرگ وجود دارد؟
به‌هر حال ملاحظه می‌فرمایند که از راههای قانونی و غیرقانونی از شکل‌گیری موسسه‌های حسابرسی بزرگ جلوگیری می‌شود. درحالی که فقط در موسسه‌های بزرگ می‌توان آموزش، کنترل کیفیت و مشاوره را به‌طور جدی اجرا کرد. بخش عمده‌ای از استقلال هم وابسته به اندازه موسسه است و برای موسسه‌های بزرگ زیر پا گذاشتن استقلال و درستکاری صرفه اقتصادی هم ندارد.

حسابرس
مسئولیت موسسه‌های حسابرسی را در آموزش حین کار حسابرسان چگونه ارزیابی می‌کنید؟

بستانیان
موسسه‌های حسابرسی به ناچار بارِ اصلی آموزش حسابداران و حسابرسان را به‌عهده دارند. آنان علاوه بر آموزش ضمن کار که به ناچار باید به‌وسیله رده‌های بالاتر انجام شود، کلاسهای آموزشی کلاسیک و منظم برای انتقال مفاهیم حسابداری و حسابرسی و چگونگی کار طبق برنامه‌ها و دستورالعملهای موسسه برگزار می‌کنند تا کارایی همکاران خود را افزایش دهند. افسوسی که باید بیان شود این است که با آنکه حسابرسان با حضور در موسسه‌های حسابرسی و با صرف هزینه‌های اینگونه موسسه‌ها به دانش حسابداری و حسابرسی و قوانین و مقررات دست می‌یابند، موسسه‌های حسابرسی به‌دلیل ناتوانی از پرداخت حقوق کافی به آنان که به‌طور عمده به‌وسیله صاحبکاران و رقابت نامعمول موسسه‌های دیگر تحمیل می‌شود، نمی‌توانند انگیزه‌های لازم را برای ادامه کار بیشتر همکاران خود فراهم کنند و به‌همین علت بسیاری از حسابرسان پس از یکی دو سه سال سابقه کار در حسابرسی، جذب بخش حسابداری شرکتها می‌شوند. به این ترتیب بسیاری از شرکتها با هزینه حسابرسان نیروی انسانی بخش حسابداری خود را تامین می‌کنند و از طرف دیگر هنگام بستن قرارداد چنان بر حسابرسان فشار وارد می‌کنند که حسابرسان از ادامه کار همکاران خود اطمینان نیابند.

حسابرس
آیا ضوابط ناظر بر فعالیت حسابرسان شاغل انفرادی را کافی می‌دانید؟ به‌نظر شما چه کاستیهایی وجود دارد؟

 

بستانیان
من چون حتی موسسه‌های کوچک را برای حسابرسی مناسب نمی‌دانم، با به رسمیت شناختن کار حسابرسی برای حسابرسان شاغل انفرادی موافقت ندارم و گمان می‌کنم که بهتر است این عزیزان در حوزه خدمات حسابداری و مشاوره فعالیت کنند، زیرا حتی موسسه کوچک برای پاسخگویی به نیازهای آموزش، مشاوره و پاسخگویی کفایت لازم را ندارد.


حسابرس
به‌عنوان پرسش آخر؛ آیا ارتباط با موسسه‌های بین‌المللی می‌تواند بر کیفیت کار موسسه‌های حسابرسی ایران تأثیرگذار باشد؟ چرا و چگونه؟


بستانیان
 
اگر به موضوع ارتباط با موسسه‌های بین‌المللی هم به‌صورت فیزیکی نگاه کنیم، می‌توان آن را یکی از شاخصهای رتبه‌بندی موسسه‌ها در نظر گرفت. ولی ارتباط با موسسه‌های حسابرسی بین‌المللی به‌خودی خود هیچ اثری بر کار موسسه‌های حسابرسی ایرانی نخواهد داشت. مهمترین عامل موثر، افراد و نظامهای موسسه حسابرسی ایرانی هستند که در صورت بروز کردن اطلاعات و پایداری در استقلال و درستکاری می‌تواند بر کیفیت موثر باشد.بنابراین ممکن است موسسه‌ای با حسابرسان بین‌المللی ارتباط نداشته باشد ولی کیفیت بسیار خوبی داشته باشد. بر عکس آن هم مشاهده می‌شود موسسه‌هایی هستند که با حسابرسان بین‌المللی ارتباط دارند ولی استانداردهای حسابرسی را بخوبی نمی‌شناسند یا رعایت نمی‌کنند. بنابراین اگر موسسه‌ای قصد انجام کار با کیفیت مناسب داشته باشد و با موسسه‌های حسابرسی بین‌المللی هم ارتباط داشته باشد، نتیجه بهتری را به‌دست خواهد آورد. اینگونه ارتباطها ممکن است موجب اجرای کنترل کیفیت به‌وسیله موسسه بین‌المللی و فراهم کردن وسایل آموزشی برای موسسه‌های مرتبط بشود.

حسابرس
از پاسخهای صریح شما بسیار سپاسگزاریم.